دنیای دیوانه من

داستان های کوتاه از زندگی

دنیای دیوانه من

داستان های کوتاه از زندگی

چاقو

به نظر من عشق مثل یه چاقو میمونه

که هم میشه باهاش خیار پوست کند و هم .....

اما ما ترجیح میدیم به جای خیار پوسکندن

باهاش سرو صورتمون رو زخم کنیم

حال اینکه  خیار رو با پوست هم میشه خورد

 

shok

صبح که از خواب بیدار شد اون رفته بود

از تخت خواب پایین اومد به دیشب فکر کرد

چه شب رویاایی بود

رو اینه با ماتیک قرمز نوشته شده بود

ایدز گرفتی

لبخند رو لباش خشک شد !