دنیای دیوانه من

داستان های کوتاه از زندگی

دنیای دیوانه من

داستان های کوتاه از زندگی

قصه تکراری

همین چند قدم انطرف تر پسرانی هستند که به سادگی دختری میخندند

و دختری هست که ساده و بی ریا عاشق شده و در دفتر خاطراتش مینویسد ....

میدانم اما عاشقم

khooooooooooor pooooooof

تو هنوز این وقت شب بیداری ؟

بابا چتر !

بابا بابا زیر نور مهتابی!

بابا خفاش !

اولین تی وی

یه نقطه اشتراک داریم

این که : دوتامونم دروغ میگیم

اما یه جا تفاوت داریم

این که : من دروغ نگفتم

منو دوست داری ؟

میدونی فرق ما دو تا ابله چیه ؟

من دل به تو دادم

و تو روحت رو به شیطان فروختی

دل منم به عنوان اشانتیون دادی به شیطان

حالا من موندم و  جسم بی روح تو

و دلی که نمیدونم کجاست

زندگی دو گانه

با یه قند نصف بیشتر چایی رو میخورم

و با یه قند ته ماندشو!

هی آقا نرو تو نوبت !

(( میام تنها توی قلبت میشینم......))

میام دیگه !

اما فعلا تو صف نون وایی ام