مهرداد عزیز تولدت مبارک
تو به زندگی ما رنگ و شادی دادی
با تو از خواب بیدار میشویم با صدای تو زندگی میکنیم و بعد از تو میخوابیم
امیدواریم زیر سایه پدر و مادرت عمری شیرین داشته باشی
از طرف : همسایه طبقه پایین شما
میگن : (( امواج موبایل شاید به مغذ آسیب برسونه ))
من میگم : به جهنم ! با قلب که کاری نداره ؟
دلم میخواد تو طبقه آخر یه برج
با همدیگه یه شام دو نفره بخوریم
کنار پنجره
کافیه یه کلمه از خانوادت بگی
تا از همون پنجره پرتت کنم پایین !
اولی : اما من بدون تو میمیرم ...
دومی : پس برو بمیر !
اولی : دوست داری چطور بمیرم ؟...
دومی : برو گمشو !
سومی : علف میخواین ؟
اولی : آدمی که گم میشه همیشه نمیمیره گاهی میمونه و عذاب میکشه ممکنه تا آخر عمرم دیگه تو رو نبینم اما هرگز فراموشت نمیکنم ...
دومی : چه عاشقانه ! اگه منو دوست داشته باشی برای من میمیری میتونی بپری جلوی یکی از همین ماشینا ! اینجا کسی جز ما سه نفر نیست فقط ماشینا هستن
اولی سومی را به وسط خیابان هل میدهد
ماشین از مسیر خود خارج شده و پس از برخورد به دومی باعث کشته شدن او میشود
ماشین دیگری سومی را زیر میگیرد و او را به هلاکت میرساند
فردا
اولی : نوروزت مبارک همسرم همیشه پیشم بمان ...
چهارمی : دوستت دارم هرگز فراموشم نکن
بد بختی انواع مختلف داره
اما بعضی از یه نوعشون شبیه همن
مثلا تو اون نوع .....
اکثرا تو جیب جا میگیرن !
و دست هر کی یه دونه پیدا میشه معمولا
هی بید بید ! بید بید بید بید !
آخر ماه هم نبید نبید نبید نبید !
یه شیر دو وقت ساکت میشه
یکی وقتی که منتظره طعمه بیاد جلو و توی دام بیفته
دومی وقتی خودشو به مرگ نزدیک میبینه
زندگی تکراری شده است
همه چیز
حتی پست هایی برای این وبلاگ که منتظر نوشته شدن هستن
مثل یک آهنگ که به انتها میرسد و دوباره شروع میشود
فقط یک چیز دست خودمان است
و آن انتخاب آهنگ ...
که آن هم فقط آناتما !
(( خوشم که همسایه شدم با شب آفتابی تو خوشم که رویای تو ام دلیل بی خوابی تو ))
راستی ! تموم موجودات ترسناک سلام رسوندن
تحقیقات ۱۱:۱۴ نشان داده است که ...
میزان تمایل پسرها برای دیدن جدید ترین فیلم های ایرانی بیشتر از دخترها است
طوری شده که پسرها منتظر میشوند که یک فیلم تازه به یکی از سینما ها بیاید تا دست دوستشان را بگیرند و بروند سینما
و متاسفانه ...
تجربه نشون داده که پسرها این کار رو بیشتر از خود دوست دخترشون دوست دارن ... ~!
پیاده روی امروز ما...
خیلی رمانتیک بود
فقط یکم بارون و یه دونه چتر کم داشت
که من از تو فاصله بگیرم و چترو بگیرم رو سر خودم و تو خیس بشی !
آیا وکیلم ؟
با اجازه پدرم
با اجازه مادرم
با اجازه داداشام و خواهرام
همینطور
با اجازه دوست پسرم
با اجازه ارازل و اوباش سر محل
با اجازه زندانبانی که قراره شوهرم به خاطر مهریه ۱۳۶۹ سکه طلا بره پیشش
و با اجازه از تمام ساده لوح های دنیا
بع له
--
تازگی ها خیلی بی مزه شدم
((یه بوسه ؛ دوتا بوسه ؛ سه تا بوسه ...
دلم شده دیونه ))
چهار تا بوسه ؛ پنج تا بوسه ؛
چه گم شدم عاشقونه
شش تا بوسه ؛ هفت تا بوسه ؛
..~!
کجا داری میری حیوون ؟!
یه دنیا حرف
یه دنیا محبت
یه دنیا تجربه
یه دنیا.....
داره تو خانه سالمندان جدول حل میکنه !
همین چند قدم انطرف تر پسرانی هستند که به سادگی دختری میخندند
و دختری هست که ساده و بی ریا عاشق شده و در دفتر خاطراتش مینویسد ....
میدانم اما عاشقم
تو هنوز این وقت شب بیداری ؟
بابا چتر !
بابا بابا زیر نور مهتابی!
بابا خفاش !