-
یکی به من بگه این سیاوش دیگه چه صیغه ایه ؟
چهارشنبه 19 دیماه سال 1386 11:57
(( خوشم که همسایه شدم با شب آفتابی تو خوشم که رویای تو ام دلیل بی خوابی تو )) راستی ! تموم موجودات ترسناک سلام رسوندن
-
((منو دنبال خودت با دروغ هات نکشون ))
چهارشنبه 30 آبانماه سال 1386 16:06
تحقیقات ۱۱:۱۴ نشان داده است که ... میزان تمایل پسرها برای دیدن جدید ترین فیلم های ایرانی بیشتر از دخترها است طوری شده که پسرها منتظر میشوند که یک فیلم تازه به یکی از سینما ها بیاید تا دست دوستشان را بگیرند و بروند سینما و متاسفانه ... تجربه نشون داده که پسرها این کار رو بیشتر از خود دوست دخترشون دوست دارن ... ~!
-
پروانه آتشین
شنبه 5 آبانماه سال 1386 21:44
پیاده روی امروز ما... خیلی رمانتیک بود فقط یکم بارون و یه دونه چتر کم داشت که من از تو فاصله بگیرم و چترو بگیرم رو سر خودم و تو خیس بشی !
-
عروس رفته دماغشو عمل کنه !
سهشنبه 1 آبانماه سال 1386 10:33
آیا وکیلم ؟ با اجازه پدرم با اجازه مادرم با اجازه داداشام و خواهرام همینطور با اجازه دوست پسرم با اجازه ارازل و اوباش سر محل با اجازه زندانبانی که قراره شوهرم به خاطر مهریه ۱۳۶۹ سکه طلا بره پیشش و با اجازه از تمام ساده لوح های دنیا بع له -- تازگی ها خیلی بی مزه شدم
-
بازی زندگی
چهارشنبه 25 مهرماه سال 1386 13:59
((یه بوسه ؛ دوتا بوسه ؛ سه تا بوسه ... دلم شده دیونه )) چهار تا بوسه ؛ پنج تا بوسه ؛ چه گم شدم عاشقونه شش تا بوسه ؛ هفت تا بوسه ؛ ..~! کجا داری میری حیوون ؟!
-
جشنواره ...
پنجشنبه 12 مهرماه سال 1386 19:15
سیم کارت جدید مدل الیاس به فروش میرسد
-
یا ها یاها یا !
سهشنبه 27 شهریورماه سال 1386 10:28
به یک خانم استاد مجرد بین بیست تا سی ساله جهت آموزش رقص تانگو نیازمندیم
-
در انتظار شتر !
شنبه 3 شهریورماه سال 1386 20:18
یه دنیا حرف یه دنیا محبت یه دنیا تجربه یه دنیا..... داره تو خانه سالمندان جدول حل میکنه !
-
قصه تکراری
پنجشنبه 25 مردادماه سال 1386 20:09
همین چند قدم انطرف تر پسرانی هستند که به سادگی دختری میخندند و دختری هست که ساده و بی ریا عاشق شده و در دفتر خاطراتش مینویسد .... میدانم اما عاشقم
-
khooooooooooor pooooooof
سهشنبه 23 مردادماه سال 1386 00:53
تو هنوز این وقت شب بیداری ؟ بابا چتر ! بابا بابا زیر نور مهتابی! بابا خفاش !
-
اولین تی وی
جمعه 19 مردادماه سال 1386 18:45
یه نقطه اشتراک داریم این که : دوتامونم دروغ میگیم اما یه جا تفاوت داریم این که : من دروغ نگفتم
-
منو دوست داری ؟
جمعه 5 مردادماه سال 1386 19:44
میدونی فرق ما دو تا ابله چیه ؟ من دل به تو دادم و تو روحت رو به شیطان فروختی دل منم به عنوان اشانتیون دادی به شیطان حالا من موندم و جسم بی روح تو و دلی که نمیدونم کجاست
-
زندگی دو گانه
جمعه 5 مردادماه سال 1386 18:18
با یه قند نصف بیشتر چایی رو میخورم و با یه قند ته ماندشو!
-
هی آقا نرو تو نوبت !
سهشنبه 2 مردادماه سال 1386 19:21
(( میام تنها توی قلبت میشینم......)) میام دیگه ! اما فعلا تو صف نون وایی ام
-
عشق تقلبی
یکشنبه 24 تیرماه سال 1386 16:54
بقال سر کوچه چیزی به اسم عشق را حراج کرد تنها کسی که از آن خرید یک پسرک ده ساله بود پسر کوچک دخترک کوچک گل فروشی را دید پسرک رفت به دختر گفت که او را دوست دارد دخترک هم عاشق او شد و تمام گل هایش را به پسرک داد پسر گل ها را گرفت و رفت به چشمان گریان دخترک حتی نگاه هم نکرد دل دخترک شکست و از طرفی دیگر هم غصه اینکه جواب...
-
نکته کنکوری
یکشنبه 3 تیرماه سال 1386 18:08
توجه : توجه: توجه: قصابی مش غضنفر شعبه ندارد !
-
رفتم رفتی رفت !
جمعه 1 تیرماه سال 1386 17:55
آنکه از دل برفت اگه از دیده نره باید یه دونه بزنی تو سرش تا شرشو کم کنه
-
خدایش بیامرزد
سهشنبه 29 خردادماه سال 1386 16:32
موهایت را برای کشیدن دوست دارم دوست دارم!
-
سوییت سویمینگ
چهارشنبه 16 خردادماه سال 1386 21:08
من شنای قورباغه بلدم کرال رو نگه داشتم توی اون دنیا از حوری ها یاد بگیرم
-
آوووووووووو
شنبه 1 اردیبهشتماه سال 1386 12:23
عزیزم من میخوام شبا جای صدای سگ ها صدای تورو بشنوم میدونم ..... میدونم...... نمیخواد بگی که تازگی ها چقدر رمانتیک شدم !
-
تو جهنم میبینمت !
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1385 11:39
عزیزم ..... اگه تا آخر عمرت برای پیشنهاد دادن من صبر کنی ..... شاید یه فکری به حال اون دنیامون کردم
-
چاقو
جمعه 20 بهمنماه سال 1385 20:32
به نظر من عشق مثل یه چاقو میمونه که هم میشه باهاش خیار پوست کند و هم ..... اما ما ترجیح میدیم به جای خیار پوسکندن باهاش سرو صورتمون رو زخم کنیم حال اینکه خیار رو با پوست هم میشه خورد
-
shok
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1385 21:22
صبح که از خواب بیدار شد اون رفته بود از تخت خواب پایین اومد به دیشب فکر کرد چه شب رویاایی بود رو اینه با ماتیک قرمز نوشته شده بود ایدز گرفتی لبخند رو لباش خشک شد !
-
+۷
چهارشنبه 27 دیماه سال 1385 14:54
مثل یه کلمه گم شده در دفتر خاطرات یه دختر بچه میمونم مثل یه برگ سبز روی درخت وسط زمستون مثل یه سیدی خش دار که عمرا تو سیدی رم کار کنه ! مثل یه خرس قطبی وسط جنگل امازون مثل قبض موبایل قصاب سر کوچه.... اما بیشتر از همه شبیه گوسفندی که همین اقای قصاب تو عید قربان سر برید
-
مردن یا نمردن
جمعه 22 دیماه سال 1385 18:48
یه سالمند دیگه رفت اون دنیا سه تا پسرش تمام دارایش رو بالا کشیده بودن و گذاشته بودنش خانه سالمندان به انتظار مرگ.....
-
آقا خواهش میکنم....
جمعه 22 دیماه سال 1385 18:46
برف میبارید از پشت شیشه به طلا های مغازه طلا فروشی نگاه میکرد نگاهشو از طلا ها برداشت و به مردم نا مهربون نگاه کرد هنوز یه باکس ادامس داشت که باید می فروخت
-
عشق
دوشنبه 18 دیماه سال 1385 16:19
قورباغه زشت و بد ترکیب همیشه منتظر بود پرنسس رویاهاش یه روز بیاد و ببوسدش ماه همه جا رو روشن کرده بود قورباغه زشت و بد ترکیب و احمق نمیدونست که قورباغه ای هست که هرشب از بالا نگاهش میکنه و تو دلش میگه : کاش یه پرنسس بودم
-
سانتای عزیز
جمعه 15 دیماه سال 1385 10:07
بابا نوئل توی جوراب من بوگیر گذاشته بود
-
خرس قطبی
پنجشنبه 7 دیماه سال 1385 16:55
هر کس همونجوریه که احساس میکنه اینو تمام روانشناس ها هم نمیتونن عوض کنن مثلا من یه مدت فکر میکردم خرس قطبی ام نه اینکه زمستونه همش میخوابیدم الان ولی احساس یه پرنده رو دارم احساس یه مرغ عشق رو که دنبال جفتش میگرده و میدونم این جفت دختر همسایست بهش گفته بودم بیا بریم قطب شمال جایی که اثری از مادر مزاحمش نیست الانم پام...
-
نامه
سهشنبه 30 آبانماه سال 1385 17:06
نامه عاشقانه ای که برایت نوشته بودم را یک بز خورد شرط میبندم که بزه از نامه بیشتر از تو خوشش اومده باشه